شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل
میسوخت ودرسینه آهی شعلهورداشت ازبعد زهرا حال و روزی خون جگر داشت
با دیـدن چـشمان حـیـدرگریه میکرد ازغصههای هرشب و روزش خبرداشت
جـانهـا فـدای آنکه به طـفـلان زهـرا ازهرکس دیگر ارادت بیـشتر داشت
نذر حسینـش کرده بود هربچهاش را آنمادریکه دامنش قرص قمر داشت زینب همه عشقش،دگردخترنمیخواستامادلش میخواست بیشازاین پسرداشت
جـانها به قـربان و فـدای مـادری که روزی رزق سفرهاش خیلی ثمر داشت
سـنـگ مـزار خـاکی و بـیسـایـبـانش ایکاش زائرنه فقط یک رهگذر داشت
اُمُّ البـنـیـن آمـد بـه اسـتـقــبـال زیـنـب زینب برایش مشکپاره با سپرداشت
بعد از حـسیـن اُم البنین اُمُّالـبـکاء شد بعد ازحسین چشمان بارانی و ترداشت